نوشته های خودم
حرف و نوشته های خودم
نظرات شما عزیزان:
سیگار
رفتم تو بالکن در و پشت سر خودم بستم هوای خیلی خوبی بود هوای بهاری و نسیمی که بودی زندگی میاد ، بوی یه شروع تازه همین که باد شدتش تند تر شد سیگارم رو روشن کردم ودودش رو با اعتماد به نفس پایین دادم هنوز دوسش داشتم سیگارم بهترین دوستم بود، تنها کسی که تو این همه سال هنوز بهم خیانت نکرده بود تنها کسی بود که حرفم رو می فهمید و دودش، نصفی رو برای تسکین دردهام به درون میفرستاد و بقیه اش و به نشانه تایید حرف هام در آسمان رها می کرد و وفا دار ترین چون در همه این سالها و حتی بعد از فرار شریکم با پول ها به همراه همسرم هنوز به من وفا داره اما منو ببخش ای بهترین این من هستم که یارای وفا داری تو را ندارم و این بار این منم که می خوام خیانت کنم برای اولین بار
من رو ببخش و خدا نگهدار
از دست دادن کسی که تمام لحظات کنارت بوده مث مرگ مبهم
خدا کمک کنه بهم
لینکم کن منم اخر شب لینکت میکنم
مرسی
عيدشما مبارک
دارم که بگویم ، اما نباید گفت !!! شاید این سکوت زیباتر است
یادته یه روزی بهم گفتی : هر وقت خواستی گـریه کنی برو زیرِ بارون که نکنه نامردی
اشک هاتو ببینه و بهت بخنده گفتم: اگه بارون نیومد چی؟؟؟
گفتی: اگه چشم های قشنگ تو بباره آسمون گریه ش میگیره
گفتم: یه خواهش دارم؛ وقتی آسمونِ چشام خواست بباره تنهـام نزار
گفتی: بـاشه…
حالا امروز من دارم گریه میکنم اما آسمون نمی باره
و تو هم اون دور دورا ایستادی و داری بهم می خنـدی!!!
Power By:
LoxBlog.Com |